يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۵
مرحوم ابوترابی‌فرد؛ چریکی خستگی‌ناپذیر یا سنگ صبور دوست و دشمن؟
مرحوم ابوترابی‌فرد؛ چریکی خستگی‌ناپذیر یا سنگ صبور دوست و دشمن؟

مرحوم ابوترابی‌فرد را می‌توان در زمره علمایی در نظر گرفت که به اصطلاح امروزی‌ها جذب حداکثری داشت و رفتارش مبتنی بر اسلام رحمانی بود.مردی شبیه امام موسی صدر.

به گزارش فردای خبر، «پاسیاد پسر خاک»، از جمله کتاب‌هایی است که تلاش دارد تصویری روشن از مردی ارائه دهد که فصل‌الخطاب سخن مؤمنانه‌‌اش، «انسان بود و انسانیت؛ معرفت بود و آگاهی، صلح بود و مهربانی».

محمد قبادی که اهالی تاریخ انقلاب، او را با آثار متعددی می‌شناسند و از نویسندگان خوش‌ذوق این حوزه است، در «پاسیاد پسر خاک» داستان زندگی مرحوم سیدعلی‌اکبر ابوترابی فرد را به رشته تحریر درآوده است. مرحوم ابوترابی فرد که بعدها به «سید آزادگان» شهره شد، هشت سال از عمر شریفش را در اردوگاه‌های عراق سپری کرد، اما چه باک از عمر رفته برای مردی که در زندان‌های تاریک و سرد عراق، خود شمع امیدی بود برای دل صدها اسیری که آرزوهایشان را برای وطن، پشت دیوارهای بلند، گذاشته بودند. خواندن زندگی مرحوم ابوترابی فرد در «پاسیاد پسر خاک» و دیگر آثاری که با همین محوریت نوشته شده‌اند، پیام بزرگی برای همه ما دارد؛ آن هم در شرایطی که حفظ وطن برای همه مردم با اعتقادات و باورهای مختلف، فصل مشترکی است.

اهمیت حق انسان از آن نمازهایی که می‌خوانیم بیشتر است

قبادی در یادداشت‌هایش درباره زنده‌یاد ابوترابی می‌نویسد: زبانش در بیان معارف دین آرام و متین و کلامش نقد و روان است. او برای انسان حقوقی قائل است که امروز درّ کمیاب است. بیان اهمیت این حق و حقوق از زبان او خود حکایتی است: «اهمیت حق انسان از آن نمازهایی که می‌خوانیم بیشتر است.... مسئله حفظ حرمت انسان‌ها از سخت‌ترین وظایف و اموری است که برعهده انسان است؛ حال این انسان هرکه می‌خواهد باشد، حقی دارد که باید ادا شود. اگر او کوتاهی کرد در ادای حق من یا دیگری، نباید وظیفه‌ام را در رابطه با او زیر پا بگذارم؛ اگر گذاشتم به تعهدات اخلاقی و به تعهدات بندگی خودم در پیشگاه حق بی‌توجهی کرده‌ام، پشت کرده‌ام...».

این سخنان در حالی ایراد شد که مرحوم ابوترابی بیش از دو سال و سه ماه در اردوگاه تکریت 5 به سر برده بود و آن روز (17مرداد1368) قرار بود عراقی‌ها او را به اردوگاه جدیدالتأسیس تکریت 17 منتقل کنند. آنها اجازه داده بودند که او ساعتی با هم اردوگاهی‌هایش خلوت کند. دوستانش کیپ تا کیپ ایستادند و او سخن گفت. سخنش از حقوق انسان، اهمیت آن و توجه بدان بود و وقتی تمام شد، همه بر سرش هوار شدند تا او را ببوسند و بدرقه کنند که دوباره به سخن آمد. این‌بار کلام مولا علی(ع) را بر زبان جاری کرد: «با مردم چنان رفتار کنید که اگر مُردید و از میانشان رفتید، بر شما بگریند و اگر به زندگی در میانشان ادامه دادید، مشتاقانه به سویتان بیایند».

بغض اردوگاه ترکید. ابوترابی به سمت در خروجی اردوگاه رفت. احسان، سرباز عراقی را در آغوش گرفت و به او گفت: برادرم احسان، من خدمت‌های صادقانه تو را فراموش نمی‌کنم و احسان که در آغوش ابوترابی افتاده بود، سر بر شانه‌اش گذاشت و گریست. ابوترابی به قصد احترام به دوستانش تا در خروجی اردوگاه عقب‌عقب رفت و برای خداحافظی دستی به زمین خاکی و سیم‌های خاردار کشید و بر دو چشمش گذاشت و بوسید و به دوستانش هدیه کرد و رفت.

«پاسیاد پسر خاک» که هفتمین چاپ آن از سوی انتشارات سوره مهر در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته، حاصل کنجکاوی و شوق نویسنده برای شناخت بیشتر شخصیتی است که سنگ صبور «دوستان و هم‌بندان پیر و جوان معتقد و بی‌اعتقاد به انقلاب و امام(ره) بوده است». این میل به شناخت بیشتر، قبادی را به سمت مطالعه منابع متعددی برد که تا آن زمان نوشته و منتشر شده بود؛ آثاری چون خاطره‌های معنوی، یاران امام به روایت اسناد ساواک؛ حجت‌الاسلام حاج سیدعلی‌اکبر ابوترابی و از تربت کربلا. اما مطالب منتشر شده، نویسنده را ارضا نکرد؛ به همین دلیل تصمیم گرفت تا برای معرفی مرحوم ابوترابی فرد قدمی بردارد. «پاسیاد پسر خاک» حاصل مطالعات قبادی در آثاری است که درباره مرحوم ابوترابی فرد نوشته شده و مطالعات میدانی و تاریخ شفاهی درباره زندگی این مرد بزرگ است. یکی از نقاط قوت کتاب نیز همین است که نویسنده به منابع مکتوب اکتفا نکرده و اهتمام خود را در ارائه اطلاعات جدید و خواندنی از زندگی مرحوم ابوترابی فرد به کار بسته است.

مردی شبیه امام موسی صدر

هرچند نقش مرحوم ابوترابی فرد در دوره اسارت پررنگ و غیر قابل کتمان است، اما محدود کردن ایشان به این بخش از زندگی پر فراز و نشیب، ظلمی است که در حق ایشان در برخی آثار روا داشته شده است. مرحوم ابوترابی را می‌توان در زمره علمایی در نظر گرفت که به اصطلاح امروزی‌ها «جذب حداکثری» داشت و رفتارش مبتنی بر «اسلام رحمانی» بود. جاذبه او بیش از دافعه‌‌اش بود. مردی شبیه امام موسی صدر.

گذشته از سبک زندگی و سیره اخلاقی ایشان که مورد توجه همراهان و همرزمان ایشان بوده، زندگی مرحوم ابوترابی فرد فراز و فرود بسیار داشت که پرداختن به آن، در واقع پرداختن به بزنگاه‌های تاریخ انقلاب است. از جمله ویژگی‌های کتاب «پاسیاد پسر خاک» که آن را با آثار مشابه متمایز می‌کند، پرداختن به برهه‌های مختلف زندگی مرحوم ابوترابی است. زندگی مرحوم ابوترابی سرشار از انواع مجاهده و مبارزه بوده او از شکل گیری اولین جرقه های انقلاب اسلامی در ابتدای دهه 40 و مبارزات مسلحانه در دهه 50 تا دفاع مقدس و اسارت و چالش‌های سیاسی دهه 70 در متن حوادث انقلاب بوده است.

مرحوم ابوترابی بعد از دریافت دیپلم به دلیل استعداد درسی‌اش توسط دایی او ترغیب و تشویق شده بود برای ادامه تحصیل به آلمان برود؛ اما با توصیه پدرش به مشهد و نزد شیخ مجتبی قزوینی رفت تا با فضای طلبگی و دروس حوزوی آشنا شود او در همین سفر و به واسطه همین آشنایی وارد حوزه علمیه مشهد شد و خیلی زود به توصیه شیخ مجتبی قزوینی لباس روحانیت پوشید. او بعد از دو سال برای ادامه تحصیل به قم رفت که با شروع مبارزات انقلابی امام خمینی(ره) مصادف شد.

ماجرای فیضیه از زبان سید آزادگان

قبادی در کتاب خود، صحنه‌های مربوط به آغاز مبارزه امام(ره) با پهلوی، حادثه حمله نیروهای شاه به مدرسه فیضیه، واکنش‌های امام(ره) و دستگیری و اعتراضات علما و مردم و همچنین حادثه 15 خرداد به خوبی وصف کرده است. توصیف این وقایع از نگاه و زبان مرحوم ابوترابی خواندنی است. از صحنه‌های جالب این بخش، توصیف رویارویی امام(ره) با سربازان مسلّحی است که مدرسه فیضیه را محاصره کرده بودند تا کسی از جنایتی که در فیضیه رخ داده، مطلع نشود. امام(ره) چند روز پس از حادثه فیضیه به همراه عده‌ای از طلاب و مردم قم به سمت مدرسه فیضیه راه می‌افتند تا برای شهدای آن حادثه عزاداری کنند؛ در حالی که مدرسه در محاصره نیروهای حکومتی بود و آنها تلاش می‌کردند جلو حرکت دسته مردمی را بگیرند که امام(ره) جلودار آنها بود؛ آنها حتی اسلحه‌هایشان را به سمت جمعیت نشانه می‌روند و آماده شلیک می‌شوند؛ ولی امام(ره) بدون توجه به آنها نزدیک می‌شود و آنها به ناچار راه را باز می‌کنند و جمعیت وارد مدرسه می‌شود. این ماجرا از نگاه مرحوم ابوترابی نقل شده که خود در آن حضور داشته است.

او دو سال در قم مشغول تحصیل بود و بعد از تبعید امام(ره) به ترکیه و فروکش کردن حرارت مبارزات برای ادامه تحصیل به نجف رفت که این اتفاق، با خروج امام(ره) از ترکیه و ورود به عراق مصادف شد.

همراهی و شاگردی امام(ره) در نجف

سید علی اکبر ابوترابی سال‌ها در حوزه علمیه نجف تحصیل کرد و علاوه بر شاگردی علمایی چون آیت‌الله وحید خراسانی، آیت‌الله میرزا علی غروی و آیت‌الله حاج شیخ محمد علمی، با حضور امام(ره) در نجف چند سال هم در دروس ایشان حاضر شد. از دیگر برهه‌های زندگی مرحوم ابوترابی، به مجالست با  حاج آقا مصطفی خمینی و دستگیری‌اش در مرز خسروی به دلیل همراه داشتن هزار و 254 برگ اعلامیه امام(ره) در چمدانش اختصاص دارد.  

زندان، آزادی و بازگشت به قم

مرحوم ابوترابی بعد از دستگیری در مرز خسروی به جرم اقدام علیه امنیت ملی به شش ماه حبس تادیبی محکوم شد و تا دی سال 49 در زندان قصر بود. بعد از آزادی از زندان و به دلیل اینکه اجازه مراجعت به عراق به او داده نشد، در قم ساکن شد و به ادامه تحصیل پرداخت. او در این دوران در درس آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی و آیت الله وحید خراسانی حاضر شد.

مبارزات انقلابی و همراهی با شهید سید علی اندرزگو

آشنایی با سیدعلی اندرزگو فصل جدیدی از فعالیت‌های سیاسی ابوترابی بود. مهمترین و پر حرارت‌ترین فصل مبارزاتی قبل از انقلاب ابوترابی، مربوط به سال‌های ارتباط و همکاری با شهید اندرزگوست. ابوترابی سال‌ها با اندرزگو همکاری داشت و یکی از کانال‌های پشتیبانی مالی و تدارکاتی او بود. همچنین رابط بسیاری از افراد و گروه‌های مبارز با اندرزگو بود، سفرهای متعددی با او رفت و روابط خیلی نزدیکی با او داشت؛ البته ابوترابی به صلاحدید اندرزگو در کارهای عملیاتی شرکت نمی‌کرد و علاوه بر پشتیبانی، در کارهایی مثل جابجایی سلاح، پول و ... مشارکت داشت. او در این سال‌ها یکبار از طریق پاکستان و با پاسپورت پاکستانی، به لبنان و از آنجا به عراق سفر کرد.

در سال‌های نزدیک به انقلاب، یکی از فعالیت‌های مرحوم ابوترابی دیدار با انقلابی‌های تبعید شده بود. ایشان در سال 1356 به اتفاق پدر و دایی‌اش، زمانی که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ایرانشهر تبعید بود، به دیدار ایشان رفتند.

فعالیت‌های سیاسی اجتماعی بعد از پیروزی انقلاب

مرحوم ابوترابی از زمان پیروزی انقلاب مسئولیت‌های مختلفی را به عهده گرفت که از جمله آنها فعالیت در کمیته استقبال از امام(ره)، فرماندهی کمیته انقلاب قزوین، فعالیت در کمیته امداد امام خمینی(ره) قزوین و ریاست شورای شهر قزوین بود.

حضور در جبهه جنگ و رزمندگی در نزدیکی‌های شهید چمران تا اسارت

 یکی از بخش‌های جالب و ارزشمند کتاب «پاسیاد پسر خاک»، شرح مبارزات گروه‌های چریکی در ابتدای جنگ برای جلوگیری از پیشروی ارتش صدام است؛ جایی که مرحوم ابوترابی به ستاد جنگ‌های نامنظم و شهید چمران می‌پیوندد و با درخشش در آموزش‌های رزمی، مسئولیت یک گروه را بر عهده می گیرد؛ گروهی که خیلی زود موفقیت‌های چشمگیری را به دست می‌آورد... . این بخش علاوه بر اینکه فضای آن روزها را به خوبی به تصویر می‌کشد، وجه دیگری از شخصیت و زندگی مرحوم ابوترابی را هم به خواننده معرفی می‌کند: «چریک مبارز، باهوش، قدرتمند و سختکوش». در این بخش از کتاب می‌خوانیم که چطور مرحوم ابوترابی و گروه تحت سرپرستی‌اش، در آزادسازی دب حردان و سوسنگرد نقش مهمی ایفا کردند و سپس چگونه در عملیات آزادسازی تپه‌های الله اکبر، فداکارانه نقش گروه طعمه را پذیرفتند و در نهایت عده‌ای به شهادت رسیدند و ابوترابی نیز اسیر شد. ...

اسارت هشت ساله در زندان‌های بعث و جریان‌سازی و اثرگذاری بر اسرا، آزادی و نمایندگی ولی فقیه در امور آزادگان، نمایندگی دو دوره مجلس شورای اسلامی، راه‌اندازی پیاده‌روی سه‌گانه به سمت قم، مشهد و مرز کربلا از دیگر فصل‌های زندگی مرحوم ابوترابی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است.

اشتراک گذاری:

تبلیغات شما با ما


0996-6264416